این مطلب برداشتی از صفحه ۲۷ کتاب روش تحلیل رسانه ها نوشته آرتور آسابرگر است که پرویز اجلالی آنرا به زیبایی و روانی بسیار ترجمه کرده است.
امبرتو اکو می گوید از نشانه ها هم می توان برای گفتن حقیقت استفاده کرد و هم برای دروغ گفتن. در نظریه نشانه شناسی می نویسد: نشانه شناسی با آنچه می تواند نشانه تلقی شود سر و کار دارد. نشانه هر چیزی است که بتوان آن را به عنوان جانشین چیز دیگری به کار برد. این چیز دیگر لازم نیست موقعی که نشانه ای را به جای آن می گذاریم الزاما وجود داشته و در جایی قرار گرفته باشد. بنابراین اصولا نشانه شناسی علم مطالعه همه چیزهایی است که می توان برای دروغ گفتن به کار برد. اگر از چیزی نتوان برای دروغ گفتن استفاده کرد، از آن نمی توان برای گفتن حقیقت هم استفاده کرد. در واقع برای گفتن هیچ چیز نمی توان آن را بکار برد. به نظر من تعریف نشانه شناسی بر مبنای نظریه دروغ گفتن را می توان برنامه ای کاملا جامع برای علمی به نام نشانه شناسی عمومی به شمار آورد.
بعضی راههایی را که به کمک آنها می توانیم دروغ بگوییم یا مودبانه تر بگویم دیگران را با نشانه ها گمراه می کنیم نام ببرم:
کلاه گیس: شخص کچل یا دارای مویی به رنگ دیگر
کفش پاشنه بلند: کوتاه قدها را بلند قد می کند
موی رنگ کرده: بلوندهایی که در واقع خرمایی اند و نظایر اینها
تمارض: تظاهر می کند به این که مریض است
خالی بندی: دروغ هایی که به مردم ضرری نمی رساند...