بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم؛
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم...
کوچه، فریدون مشیری
یکی اسبی از دوستی به عاریت خواست، گفت: «اسب دارم اما سیاه است». گفت: «مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد؟» گفت:«چون نخواهم داد همینقدر بهانه بس است !»
عبید زاکانی
این مطلب از صفحه 20، کتاب روش های تحلیل رسانه ها، نوشته آرتور آسابرگر با ترجمه پرویز اجلالی انتخاب شده است.
سوسور می گوید: «زبان نظامی است از نشانه ها که بیانگر اندیشه هاست و از همین رو با نظام نوشتاری، الفبای ناشنوایان، مناسک نمادین، اشکال و قواعد آداب و معاشرت، علائم نظامی و غیره قابل مقایسه است. اما از همه این نظام ها مهمتر است. م یتوان علمی را تصور کرد که زندگی نشانه ها را درون جامعه مطالعه می کند. چنین علمی بخشی از روان شناسی اجتماعی و در نتیجه روان شناسی عمومی خواهد بود. من آن را نشانه شناسی می خوانم. (سمیولوژی از semeion یونانی به معنای «نشانه»). نشانه شناسی به ما می گوید که نشانه ها از چه تشکیل شده اند و چه قوانینی بر آنها حاکم است.»
این داعیه آغازین نشانه شناسی است. داعیه ای که راه را بر مطالعه رسانه ها می گشاید، زیرا حالا دیگر نه تنها مناسک نمادین و علائم نظامی بلکه آگهی های تجارتی، سریال های کمدی (Situation Comedy) و سریال های احساساتی (Soap Opera) و تقریبا هر چیز دیگری را می توان به عنوان «نظام های نشانه های» مطالعه کرد.
قبل از تعطیلات سه روزه اخیر از میدان توحید رد می شدم. نگاهم به تابلوی روزشماری افتاد که خبر از افتتاح پل زیرگذر میدان توحید می داد. تنها ۸۰۰ روز به افتتاح باقی مانده بود. اولین روز بعد از تعطیلات یعنی دوشنبه ۲۲ مرداد هم که از همان مسیر می گذشتم، باز نگاه کردم. همچنان ۸۰۰ روز مانده به افتتاح این پروژه بزرگ. خب آخه سه روزی تعطیل بودند. منهم تعطیل بودم. خیلی هم خوش گذشت. اما ماجرا به اینجا ختم نشد. من هر روز به این تابلو نگاه می کنم، حرکت وارونه زمان برایم جالبه و من دلمو با این چیزا خوش می کنم. چرا که از فرصت های آتی و فرصت های در اختیار نشانی با خود دارد. اما دیروز یعنی سه شنبه ۲۳ مرداد ماه که باز هم با همان دلخوشی به تابلو نگاه کردم، خشکم زد. باز دلمو به یه چیزی مثل حرکت وارونه زمان!! خوش کرده بودم، که آنهم دوامی نداشت. فکر می کنید چی دیدم؟ تابلوی روزشمار عدد ۸۱۵ را نشان می داد!!! یعنی نه تنها تعداد روزهای در انتظار کم نشده بلکه افزایش هم داشته. یعنی حرکت وارونه تابلوی روزشمار هم وارونه شده و بعد از دو سه روز تعطیلی، ۱۵ روز به روزهای انتظار برای افتتاح پروژه اضافه شده. نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا دلمو به این روزهای باقی مانده خوش کرده بودم، نکنه انتظار برای دلخوشی های دیگه ام هم به تعویق بیفته و طولانی بشه. حکمت این کار چیه؟
راستی منم دلمو به چه چیزهایی خوش می کنم. شاید هم حکمتش اینه که مسئول پروژه دلش می خواد من همچنان دلخوش باشم. همینجا ازش تشکر می کنم. امیدوارم او هم همیشه دلخوش باشه.
سلام. چند روز قبل بر حسب اتفاق برای رسیدن به مقصد از اتوبوس شرکت واحد استفاده کردم. بعد از دقایقی نگاهم به جعبه ای افتاد که حاوی چند کتاب بود. خوشحال شدم. از اینکه آنچه را که شنیده بودم الان می دیدم. این نعمتی است که هر چیز خوب و امیدوارکننده ای را که می شنوی بعد همان را از نزدیک ببینی. کتابها را برداشتم و نگاه کردم. کتابها بسیار کثیف و سیاه و چروکیده بودند. خوشحال شدم. با خود گفتم خوب زیاد خوانده شده اند و این چروکیدگی ورقها و کثیفی آنها مربوط به دست به دست شدنشان است. کتابها موضوعات متفاوتی داشتند. جنگی- احساسی - دینی و غیره. یک کتاب را تا آخر خواندم. چند صفحه ای بیشتر نبود. قطع و اندازه اش هم کوچک بود. کتاب دوم را حوصله خواندن نکردم. راستش چشمانم مرا در خواندن کتابهای با خط ریز آنهم در حرکت اتوبوس یاری نمی کنند. چشمانم خسته شد. ولی همه کتابها را تورق کردم. بعد هم کتاب را سرجایش برگرداندم و منتظر شدم تا به مقصد برسم. کاش زودتر می رسیدم و شاهد اتفاقات بعدی نبودم. اتوبوس مملو از جمعیت بود. به اطراف نگاه کردم ولی هیچکس این کتابها را نمی خواند. هوا بسیار گرم بود و آفتاب از پشت شیشه های اتوبوس که مثل ذره بین عمل می کرد به سر و صورت ما می کوبید. هر کس با هر وسیله ای که دم دستش بود شروع کرد به بادزدن. یکی دونفری هم که بادبزن مناسب یا روزنامه ای نداشتند از همین کتابها بجای بادبزن استفاده کردند. از این حرکت خوشم نیامد. چرا که بعضی از این کتابها حاوی آیات شریف قرانی بودند. اما دلیل چروکیدگی ورقهای این کتابها را فهمیدم. و حالا دیگه خوشحال نبودم. کمی که گذشت و افراد کتاب بدست قصد پیاده شدن از اتوبوس را کردند. اما به خودشان زحمت ندادند تا کتابها را به جعبه مخصوصشان برگردانند. آنها را با حرکتی تند روی صندلی رها کردند و بی خیال رفتند. کتابهایی که تا لحظاتی قبل حکم بادبزن را داشتند حالا چروکیده تر و بی ریخت تر روی صندلی خالی اتوبوس به حال خود رها شدند تا شاید در توفقها و حرکتهای بعدی اتوبوس از روی صندلی لیز خورده و به کف اتوبوس سرازیر شده و برای همیشه از جرگه کتاب خارج شوند. به این فکر کردم اگر به جای کتاب چند بادبزن درون جعبه بود بیشتر مورد تکریم و احترام قرار می گرفت.
خانم مسنی کتابها را برداشته و با نوازشی مهربانانه ورقهای آنرا صاف کرده و درون جعبه گذاشت. وقتی این خانم لبخند مرا دید سری تکان داد و گفت: «شاید کسی بخواد بخوندشون». و من برق امید را در چشمان صبور او دیدم. و باز هم خوشحال شدم. اما همچنان تردید دارم که آیا باز هم دلم می خواد هر چیز خوب و امیدوارکننده ای را که می شنوم بعد همان را از نزدیک ببینم؟؟
مبحث کاربرد رنگ در طراحی وب بسیار گسترده است که در این مجال نمی گنجد . بحث هایی هم چون رنگ های عملی در وب ، رنگ های مطمئن در مرورگر ، تصحیح گاما جز این مقوله به شمار می رود که تنها در این پست به بررسی هارمونی رنگ ها در طراحی وب بسنده می کنیم .
همان طور که می دانید رنگ ها بر روی وب نه تنها به منظور جالب تر کردن بیشتر سایت ها استفاده می شود بلکه برای تحریک کردن ، سرگرم کردن و یا حتی بر انگیختن احساسات کاربر به کار می روند . جدای از آن عوامل دیگری نیز وجود دارند که بر قابلیت استفاده از رنگ ها برروی وب تاثیر می گذارند . برای مثال ، یک برداشت نادرست از اهمیت فرهنگی بعضی از رنگ ها ی خاص ممکن است تاثیری منفی در کاربر داشته باشد و یا برعکس .«ادامه...»
صفحه اول در www این فرصت را در اختیار افراد قرار میدهد تا خود و شخصیت خویش را به دنیا معرفی کنند.
بسیاری از این نوع شرح و توصیفها بر پایه مدلهای تثبیت شده در قالبهای چاپی مانند CV (رزومه)، درج در کتاب سال و یا نامه به دوست مکاتبهای استوار شده اند.
یک مدل مناسب مورد استفاده نویسندگان صفحه اول جهت معرفی خود "خانه" است.مقاله زیر نمونههایی را بررسی میکند که در آنها استعاره" خانه" و "دکوراسیون" آن برای معرفی و توصیف فرد در اینترنت بکار گرفته شده اند.
خانه ، مکانی است که ما در آن زندگی میکنیم؛ جایی که روز را در آنجا آغاز میکنیم وهمین امر به عنوان استعارهای مبنا در اینترنت بکار رفته است چرا که نقطه شروع در وب–سایت است اگرچه هر وب سایتی صفحات زیادی را دربرمیگیرد اما اولین صفحه را عموما تحت عنوان homepage مطرح شده است.
چنانچه راه خود را گم کرده و یا در حین وب- گردی و بررسی صفحات یک سایت دچار سردرگمی شویم آنگاه میتوان با ایمنی و بدون هراس به خانه بازگشت و از نو شروع کرد. «ادامه...»
خوانش فیلم زن زیادی با تکیه بر نظریه ارادی و ساختارگرایی:
در این خوانش سعی شده بازنمایی مفهوم خیانت در فیلم زن زیادی با بهره گیری از نظریه ارادی و ساختارگرایی بررسی شود. روش به کار رفته در این بررسی روش نشانه شناسی است. در ابتدا دو نظریه مورد استفاده در تحلیل، روش تحلیل فیلم و خلاصه ای از فیلم توضیح داده می شود و سپس به نشانه شناسی فیلم می پردازم و در آخر نیز نتیجه گیری کلی از نشانه شناسی فیلم با تاکید بر مفهوم خیانت ارائه می نمایم.
نظریه ارادی معتقد است: در پشت هرنوع بازنمایی رسانه ای نیت و ارده ای وجود دارد و این نیت و هدف است که بر این بازنمایی تاثیر می گذارد و بازنمایی، نیت و اراده پنهان درپشت بازنمایی را به نمایش می گذارد.در واقع به نیت و ذهنیت فرد در فهم امر عینی و خارجی تاکید می کند. هر فردی( تولیدکننده اثر) در زمان خلق یک متن، با تکیه بر دانش خود از جهان، روابط و ذهنیتی که دارد جهانی را تصویر میکند و فهم برای او اینگونه حاصل می شود. واقعیت از این دید مفرد نیست و مطابق با عینیت در جهان خارج نیست در حقیقت این نگاه فرد است که خواست خود را بر زبان فهم تحمیل می کند.
اما طبق نظریه ساختارگرایی استوارت هال ،بازنمایی تنها بهره گرفتن از واقعیت نیست بلکه این بازنمایی را باید درون یک ساختار فهم کرد.اینکه بازنمایی در چه شرایط اجتماعی، در چه زمینه فرهنگی و چه شرایط ایدئولوژیک و...صورت می گیرد.(عاملی ،1386) «ادامه...»